با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
خلاصه داستان :22 سال از فرار ستایش و فرزندانش می گذرد. اینک هر سه با هویتی دروغین و با نام فامیل رودباری زندگی می کنند. ستایش آسوده خاطر از اینکه با تغییر هویت خود و فرزندانش برای همیشه ازچنگ حشمت فردوس گریخته اند .او حالا صاحب رستورانی در رامسر است و اعتبار و شهرتی نیکو دارد و هرگز تصور نمی کند که سرنوشت ، یکبار دیگر او و حشمت فردوس را رودر روی هم قرار دهد .